گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد هفتم
20 . امّت



اشاره

20 . امّتدرآمدفصل یکم : راه نمایی شدن اُمّت ها پس از گم راهی آنانفصل دوم : عبرت گرفتن از امّت هافصل سوم : عوامل پیشرفت امّت هافصل چهارم : علل نابودی امّت هافصل پنجم : نقاط تشابه امّت هافصل ششم : امتیازات امّت اسلامفصل هفتم : ویژگی های امّت محمّد صلی الله علیه و آله در احکام شرعیفصل هشتم : ویژگی های اخلاقی و رفتاری امّت محمّد صلی الله علیه و آلهفصل نهم : اوصاف امّت محمّد صلی الله علیه و آله در تورات و انجیلفصل دهم : آینده امّت محمّد صلی الله علیه و آله در دنیافصل یازدهم : چگونگی محشور شدن امّت هافصل دوازدهم : ویژگی های امّت محمّد صلی الله علیه و آله در قیامتفصل سیزدهم : گروه های امّتفصل چهاردهم : آنان که در قرآن و حدیث ، «امّت» خوانده شده اند

.


ص: 8

. .


ص: 9



درآمد

امّت ، در لغت

درآمدامّت ، در لغتواژه «اُمّت» ، در معانیِ مختلفی به کار رفته است ، مانند : جماعت ، (1) خَلق ، (2) دین ، (3) طریقه ، (4) جیل ، (5) جنس ، (6) پیرو ، (7) زمان ، 8 و قامت . 9 خلیل بن احمد فراهیدی در تبیین ریشه آن می گوید : اِعلم أنّ کل شی ء یُضَمّ إلیه سائرُ مایلیه، فإنّ العربَ تُسمّی ذلک الشی ءَ أمّا . 10 بِدان که هر چیزی که دیگر چیزها به آن می پیوندند، عرب، آن را «أَمّ» می نامند . ابن فارس ، با الهام از سخن خلیل می گوید:

.

1- .. الصحاح : ج 5 ص 1864 مادّه «أمم» ، مفردات ألفاظ القرآن : ص 86 .
2- .. مجمع البحرین : ج 1 ص 76 .
3- .. مجمع البحرین : ج 1 ص 75 .
4- .. الصحاح : ج 5 ص 1864 .
5- .. ترتیب کتاب العین : ص 54 ، النهایه فی غریب الحدیث : ج 1 ص 68 .
6- .. الصحاح : ج 5 ص 1864 ، مجمع البحرین : ج 1 ص 75 .
7- .. ترتیب کتاب العین : ص 54 .

ص: 10



امّت ، در قرآن و حدیث

اشاره

أمّا الهمزه و المیم فأصلٌ واحد ، یتفرّع منه أربعه أبواب ، و هی : الأصل ، و المرجع و الجماعه و الدِّین . و هذه الأربعه متقاربه ، و بعد ذلک اُصول ثلاثه ، و هی : القامه و الحین و القصد . همزه و میم ، یک ریشه معنایی است که چهار باب گوناگون از آن منشعب شده اند [به این معانی] : اصل ، محل رجوع ، جماعت و دین . این چهار معنا ، نزدیک به هم اند و پس از اینها ، سه معنای دیگر قرار دارند : قامت ، زمان و قصد . (1)راغب اصفهانی در باره معنای «امّت» آورده است : و الاُمّه : کلّ جماعه یجمعهم أمرٌ ما؛ إمّا دین واحد ، أو زمان واحد ، أو مکان واحد ، سواء کان ذلک الأمر الجامع تسخیرا أو اختیارا ، و جمعها : اُمم . امّت ، هر جماعتی را گویند که چیزی (وجه اشتراکی) آنها را گرد هم آورده باشد : یا دین مشترک ، یا زمان مشترک یا مکان مشترک ؛ چه این اشتراک ، با اختیار خودشان باشد و چه قهری باشد . (2)ل

امّت ، در قرآن و حدیثدر قرآن کریم ، واژه «امّت» به معنای : جماعت ، (3) انسان جامع و کامل ، (4) دین ، (5) زمان ، (6) و کسانی که در یک روش زندگیِ جبری (7) و یا

.

1- .. معجم مقاییس اللغه : مادّه «أمم» .
2- .. مفردات الفاظ القرآن : مادّه «أمم» .
3- .. قصص : آیه 23 : «وَ لَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّهً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ ؛ و چون به آب مَدیَنْ رسید ، گروهی از مردم را دید که [دام های خود را] آب می دادند» .
4- .. نحل : آیه 120 : «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتًا لِّلَّهِ ؛ و به راستی که ابراهیم ، امّتی بود مطیع خدای» .
5- .. زخرف : آیه 22 : «إِنَّا وَجَدْنَا ءَابَاءَنَا عَلَی أُمَّهٍ ؛ ما پدرانمان را بر دینی یافتیم» .
6- .. یوسف : آیه 45 : «وَ ادَّکَرَ بَعْدَ أُمَّهٍ ؛ و پس از چندی ، به یاد آورد» .
7- .. انعام : آیه 38 : «وَمَا مِن دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُکُم ؛ و هیچ جنبنده ای در زمین نیست و نه هیچ پرنده ای که با دو بال خود پرواز می کند ، مگر این که آنها نیز گروه هایی مانند شما هستند» .

ص: 11



یک . نگاهی کلّی به تاریخ امّت ها

اختیاری (1) شریک اند ، به کار رفته است ؛ لیکن آیات و احادیثی که در این بخش خواهند آمد ، در باره معنای اوّل و دوم امّت (2) اند . اکنون پیش از ذکر متن آیات و احادیثی که موضوع آنها امّت یا امّت اسلامی است ، به دسته بندی و ارزیابی اجمالیِ آنها می پردازیم .

یک . نگاهی کلّی به تاریخ امّت هاجامعه بشری ، در آغاز پیدایش ، امّت واحده بوده است ، بدین معنا که مردم در جوامع اوّلیه ، گرایش هایی یکسان داشته اند و اختلافی میان آنها وجود نداشته است ؛ بلکه یگانگی و وحدت ، بر آنان حکومت می کرده است . پایین بودن سطح فکری انسان های اوّلیه ، ایجاب می کرد که نتوانند از ره نمودهای انبیای الهی و رهبریِ دینی ، بهره لازم را ببرند . از این رو ، آنان تنها به بخشی از وظایف انسانیِ خود که فطرت الهیِ آنان ایجاب می کرد عمل می کردند . گم راه نبودند ؛ امّا در جهت رشد و تعالی نیز حرکت نمی کردند و به تعبیر احادیث : کانُوا قَبلَ نُوحٍ علیه السلام أُمّهً واحِدَهً عَلی فِطرَهِ اللّهِ لا مُهتَدینَ وَلا ضُلّالاً . (3) پیش از نوح علیه السلام ، قومی بودند که بر فطرت خداوندی یک صدا بودند ؛ نه ره یافته بودند و نه گم راه . فطرت الهی انسان ها و ره نمود انبیا و پیشوایان دینی از یک سو ، و تمایلات

.

1- .. آل عمران : آیه 104 : «وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ ؛ و باید از میان شما گروهی باشند که به سوی خیر فرا خوانند» .
2- .. گفتنی است که آیات و روایات این بخش ، عمدتا در باره امّت اسلامی است ؛ لیکن معیارهایی که برای ارزشیابی، پیشرفت و انحطاط این امّت ذکر شده ، قابل تعمیم به همه امّت هاست .
3- .. ر . ک : ص 20 ح 1 .

ص: 12



دو . عوامل پیشرفت و سقوط امّت ها

درونی (1) و وسوسه های شیاطین جِن و اِنس (2) از سوی دیگر، به تدریج، زمینه را برای رشد و تکامل جامعه بشر فراهم کردند و بدین سان ، مردم در آزمون سختی قرار گرفتند و میان آنان اختلاف پدید آمد. در این دوران از زندگی بشر، انبیای الهی موظّف شدند به عنوان بخشی از وظایف خود، از طریق احکام و قوانین دینی ، برای رفع اختلاف مردم اقدام کنند. عدّه ای دعوت انبیا را پذیرفتند و سعادتمند شدند ؛ امّا بیشتر امّت ها ، تحت تأثیر تمایلات درونی و القائات شیطانی ، در آزمون الهی شکست خوردند و هلاک گردیدند .

دو . عوامل پیشرفت و سقوط امّت هابرای این که آیندگان از سرنوشت امّت های گذشته عبرت گیرند ، در قرآن کریم و احادیث اسلامی ، مهم ترین عوامل پیشرفت و سقوط امّت های گذشته ، بیان شده است. بر این اساس ، مهم ترین عوامل پیشرفت امّت ها عبارت اند از : رهبریِ انسان های شایسته، وحدت کلمه، شایستگیِ نخبگان، و تمسّک به ارزش های اخلاقی و عملی . مهم ترین عوامل سقوط و هلاکت امّت ها عبارت اند از : رهبریِ انسان های ناشایسته و پیروی کورکورانه مردم از آنها ، بدگمانی به رهبران دینی و تردید در استدلال های روشن آنها، تکذیب آیات الهی، به سُخره گرفتن آموزه های دینی، دروغ بستن به خداوند متعال، توطئه بر ضدّ مکتب انبیا و مبارزه با حق طلبان ، ظلم ، افراط در هوسرانی، ترک نهی از منکر و مبارزه با فساد، غفلت از خطر تبهکاری،

.

1- .. ر . ک : ص 31 ح 10 و 11 .
2- .. ر . ک : انعام : آیه112.

ص: 13



سه . دلیل همگونیِ امّت ها در تقابل با پیامبران

گناه، اختلاف، فساد نخبگان، سوء تدبیر، علاقه به دنیای نکوهیده، اهمّیت ندادن به حقوق افراد مستضعف، و مفاسد فرهنگی و اقتصادی .

سه . دلیل همگونیِ امّت ها در تقابل با پیامبراناز منظر قرآن کریم ، امّت های گذشته ، در تقابل با ادیان راستین و رهبران دینی ، مشابه (1) عمل کرده اند . آنان انبیای الهی را تکذیب می کردند، منکر زندگیِ پس از مرگ بودند ، خود را در انجام دادن کارهای ناشایسته ، مجبور و معذور می دانستند و به خدا افترا می بستند . در این جا با عنایت به فطری بودن دین، این سؤال ، قابل طرح است که : اگر دینْ فطری است، دلیل همگونی امّت ها در تقابل با آن چیست؟ پاسخ ، این است که اوّلاً: قرآن ، تصریح می کند که مخالفان پیامبران ، مُترفان و مستکبران بوده اند، نه توده مردم : «وَ مَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَهٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ * وَ قَالُواْ نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوَالًا وَ أَوْلَادًا وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ . (2) ما در هیچ شهری ، هشداردهنده ای نفرستادیم ، مگر آن که اسرافکارانِ آن گفتند : «ما منکر پیامی هستیم که شما برای آن فرستاده شده اید» و می گفتند : «ما دارایی و فرزندانِ بیشتری داریم و [لذا] عذاب نمی شویم»» . مستکبران بودند که گاه ، توده مستضعف را هم به دنبال خود می کشیدند: «یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ لَوْلَا أَنتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ . (3) [در قیامت] مستضعفان به مستکبران می گویند : «اگر شما نبودید ، حتماً ما از ایمان آورندگان می بودیم»» .

.

1- .. ر . ک : ص 133 (امّت / فصل پنجم : نقاط تشابه امّت ها) .
2- .. سبأ : آیه 34 و 35 . نیز ، ر. ک : اعراف : آیه 76 88 .
3- .. سبأ: آیه 31.

ص: 14

وگاه ، توده مستضعف ، در برابر مستکبران ، از انبیا حمایت می کردند ، چنان که در مورد قوم صالح علیه السلام می خوانیم: «قَالَ الْمَلأَُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ ءَامَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ * قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِی ءَامَنتُم بِهِ کَافِرُونَ . (1) سران قوم او که استکبار ورزیدند، به مستضعفان که ایمان آورده بودند، گفتند: «آیا می دانید که صالح، از سوی پروردگارش فرستاده شده است؟ [شاید دروغ بگوید!]». گفتند: «بی تردید، ما به آنچه وی بدان رسالت یافته است، ایمان داریم». مستکبران گفتند : «ما به آنچه شما به آن ایمان دارید کافریم»» . انبیای الهی با حمایت همین مردم مستضعف ، دین خدا را به جهانیان عرضه کردند. بنا بر این، منظور از امّت هایی که در طول تاریخ با دین و رهبران دینی مقابله کرده اند، مستکبران و زورمداران اند . ثانیا : علّت همگونیِ امّت های مستکبر گذشته در تقابل با پیامبران ، این است که خصلت استکبار ، ضدّیّت با حق و عدل است که اساس دعوت انبیای الهی است . بنا بر این ، آن همگونی ، منافاتی با فطری بودنِ دین ندارد. نکته قابل توجّه ، این است که احادیث اسلامی ، تأکید می کنند آنچه در امّت های پیشین تحقّق یافته ، در امّت اسلامی نیز تحقّق خواهد یافت: کُلُّ ما کانَ فِی الاُمَمِ السّالِفَهِ فَإنَّهُ یَکونُ فی هذِهِ الاُمَّهِ مِثلُهُ ؛ حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ ، وَ القُذَّهِ بِالقُذَّهِ. (2) هر چه در امّت های پیشین بوده، در این امّت هم خواهد بود ، دقیق و مو به مو . لیکن تکرار حوادث امّت های گذشته ، در ادوار میانیِ تاریخ امّت اسلامی خواهد

.

1- .. اعراف : آیه 215 .
2- .. ر . ک : ص 210 ح 215 .

ص: 15



چهار . فضایل امّت اسلامی

الف - اعتبار احادیث فضایل امّت اسلامی
بود ؛ زیرا امّت اسلامی ، فضایل (ارزش ها و برتری ها) و ویژگی هایی دارد که در نهایت ، حق بر باطل پیروز خواهد شد. در حدیث نبوی آمده : خَیرُ اُمَّتی أوَّلُها وآخِرُها ، وَفی وَسَطِها الکَدَرُ . (1) بهترینِ امّت من ، آغاز و پایانِ آن است ؛ ولی در میانه اش ، تیرگی خواهد بود .

چهار . فضایل امّت اسلامیدر این مجموعه، فضایل فراوانی برای امّت اسلامی آمده است ، مانند این که : شکل گیری این امّت ، به دعای ابراهیم علیه السلام بوده ؛ امّت اسلامی، بهترین امّت است ؛ مشمول رحمت ویژه الهی است و برای جامعه بشر ، سودمند و فرخنده است. فضایل این امّت ، سبب شده که هر چند از نظر تاریخی ، پس از امّت های گذشته آمده است ، اما از نظر ارزشی ، بر آنها پیشی گرفته و لذا با عنوان «الآخرون السابقون (پسینیانِ پیشی گیرنده)» توصیف شده است . در مورد فضایلی که بدانها اشاره شد ، دو سؤال ، قابل طرح است:

الف اعتبار احادیث فضایل امّت اسلامیسؤال اوّل ، این است که آیا سند احادیثی که فضایل (ارزش ها و برتری های) مختلفی را برای امّت اسلامی ذکر کرده اند ، از اعتبار لازم برخوردار است یا نه؟ پاسخ ، این است که قرآن کریم ، در آیات متعدّدی ، تصریح و تأکید بر فضایل امّت اسلامی دارد، مانند: «کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ . (2) شما بهترین امّتی بوده اید که از میان مردم ، سر برآورده» .

.

1- .. ر . ک : ص 210 ح 214 .
2- .. آل عمران : آیه 110 .

ص: 16



ب - آیا امّت اسلامی ، به خودیِ خود ، فضیلت دارد؟
«وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ . (1) و بدین سان ، شما را امّتی میانه[رو] قرار دادیم تا گواهانی بر [دیگر] مردم باشید» . لذا هر چند همه روایات مربوط به فضایل این امّت ، اعتبار لازم را نداشته باشند ، از آن جا که مضمون آنها اجمالاً هماهنگ با قرآن است ، ضعف سند آنها زیانی به اثبات ارزشمندیِ امّت اسلامی و تقدّم آن بر دیگر امّت ها نمی رسانَد .

ب آیا امّت اسلامی ، به خودیِ خود فضیلت دارد؟سؤال دوم ، این است که آیا آیات و روایاتی که در باره فضایل امّت اسلامی بیان شده اند ، شامل همه جوامع اسلامی در طول تاریخ می شوند یا اختصاص به مقطع خاصّی از تاریخ اسلام، و یا افراد خاصّی از جامعه اسلامی دارند؟ تردیدی نیست که فضایل امّت اسلامی ، اختصاص به کسانی از این امّت دارد که عملاً به ارزش های اسلام وفادارند . لذا قرآن کریم ، وقتی از این امّت ، به عنوان «بهترین امّت» یاد می کند ، بی درنگ ، آنان را با خصوصیت امر به معروف و نهی از منکر توصیف می نماید: «کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ . (2) شما بهترین امّتی بوده اید که از میان مردم ، سر برآورده ؛ [چرا که] به کار نیک دستور می دهید و از کار زشت ، باز می دارید» . از نگاه قرآن ، عدالت اجتماعی ، نخستین گام در حکمت بعثت همه انبیای الهی است . لذا در رأس همه نیکی هایی است که خداوند متعال به آن فرمان داده است : «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاءِحْسَانِ وَ إِیتَایءِ ذِی الْقُرْبَی وَ یَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ

.

1- .. بقره : آیه 143 .
2- .. آل عمران : آیه 110 .

ص: 17



پنج . نشانه های پیشرفت و انحطاط امّت ها

وَالْمُنکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ . (1) خداوند به عدالت و نیکوکاری دستور می دهد و به این که حقّ خویشان به جای آورده شود ، و از فحشا و کار زشت و سرکشی ، باز می دارد . شما را پند می دهد تا شاید پند بپذیرید» . بر این اساس ، نخستین شرط صدق «امّت اسلامی» بر یک جامعه، دفاع آنها از ارزش های دینی و در رأس همه ، عدالت اجتماعی است . هر گاه امّتی با شاخص های جامعه اسلامی (2) شکل گرفت ، دارای همه فضایلی خواهد بود که در قرآن و احادیث اسلامی آمده است ؛ امّا جوامعی که تنها نام اسلام را با خود دارند و از ویژگی های امّت اسلامی بی بهره اند ، نه تنها فضیلتی ندارند ، بلکه مشمول این پیشگوییِ تکان دهنده پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز هستند که فرمود : سَیَأتی عَلی اُمَّتی زَمانٌ لا یَبقی مِنَ القُرآنِ إلّا رَسمُهُ ، وَ لا مِنَ الإِسلامِ إلَا اسمُهُ ، یُسَمَّونَ بِهِ و هُم أبعَدُ النّاسِ مِنهُ ، مَساجِدُهُم عامِرَهٌ و هِیَ خَرابٌ مِنَ الهُدی ، فُقَهاءُ ذلِکَ الزَّمانِ شَرُّ فُقَهاءَ تَحتَ ظِلِّ السَّماءِ ، مِنهُم خَرَجَتِ الفِتنَهُ و إلَیهِم تَعودُ! (3) زمانی بر امّت من می آید که از قرآن ، جز نوشته اش باقی نمانَد و از اسلام ، جز نامش . مسلمان نامیده می شوند ؛ امّا دورترینِ مردم از اسلام اند . مسجدهایشان [از جمعیت ]آباد و از هدایت ، خالی است . دین شناسان آن زمان ، بدترین دین شناسانِ زیر سایه آسمان اند . فتنه از آنان برمی خیزد و به آنان ، باز می گردد .

پنج . نشانه های پیشرفت و انحطاط امّت هابی تردید ، استقرار عدالت اجتماعی و ارزش های اخلاقی و عملی در جامعه و توسعه علمی و فرهنگی و اقتصادی ، مهم ترین نشانه های پیشرفت امّت ها هستند.

.

1- .. نحل : آیه 90 .
2- .. ر . ک : ص 137 (امّت / فصل ششم : امتیازات امّت اسلام) .
3- .. ر. ک : ص 232 ح 249 .

ص: 18



شش . آینده امّت اسلامی

هفت . اطلاق «امّت» به فرد

شش . آینده امّت اسلامیهمان گونه که پیشوایان بزرگ اسلام پیش بینی کرده بودند ، تمدّن اسلامی در آغاز تاریخ اسلام ، درخشش فراوانی داشت و تا قرن ها بر جهان حکومت می کرد ؛ امّا به تدریج افول کرد. آنان نیز پیش بینی کرده اند که در آینده تاریخ، هر چند امّت اسلامی گرفتار انحرافات گوناگونی خواهد شد، با این حال ، به هر حال ، گروهی از این امّت ، در طول تاریخ ، به ارزش های اسلامی وفادار خواهند ماند و با تلاش های همین گروه، به تدریج ، زمینه برای فراگیر شدن تمدّن اسلامی در جهان ، به رهبریِ تنها باقی مانده از خاندان خاتم انبیا صلی الله علیه و آله ، فراهم خواهد شد . (1)

هفت . اطلاق «امّت» به فرددر قرآن و احادیث اسلامی ، شماری از افراد که در دفاع از ارزش های دینی در مقطعی از تاریخ ، تنها بوده اند و سپس دیگران از آنان تبعیت کرده اند و به آنها ملحق شده اند ، امّت نام گرفته اند ، مانند ابراهیم علیه السلام . این اطلاق ، هماهنگ با ریشه لغویِ کلمه امّت یعنی «اصل» و «مرجع» است . در این گونه موارد ، در اطلاق «امّت» بر فرد ، دو نکته لحاظ شده است: یکی تنها بودن در دفاع از ارزش های دینی در مقطعی از تاریخ ، و دیگری مقتدا قرار گرفتن . همچنین در برخی از احادیث ، اطلاق امّت بر فرد ، به این دلیل است که آن فرد ، جای گزین جماعت در انجام دادن کاری است ، چنان که در حدیثی آمده است که پیامبر خدا خطاب به امام علی علیه السلام فرمود : إنَّ اللّهَ قَد جَعَلَکَ اُمّهً وَحدَکَ ، کَما جَعَلَ إبراهیمَ علیه السلام اُمَّهً ، تَمنَعُ جَماعَهَ المُنافِقینَ وَ

.

1- .. ر . ک : ص 211 (امّت / فصل دهم : آینده امّت محمّد صلی الله علیه و آله در دنیا) .

ص: 19

الکُفّارِ هَیبَتُکَ عَنِ الحَرَکَهِ عَلَی المُسلِمینَ . (1) خداوند ، تو را به تنهایی یک امّت قرار داده ، چنان که ابراهیم علیه السلام را یک امّت قرار داد و هیبت تو ، گروه منافقان و کافران را از حرکت [و اقدام] بر ضدّ مسلمانان ، باز می دارد. و نیز آنچه در شماری از احادیث آمده که برخی افراد ، در قیامت ، «یک امّت» محشور می شوند ، بدین معناست که آنان در قیامت ، به تنهایی یک صف را تشکیل می دهند ، بر خلاف دیگر مردم که هر یک ، در صف یک جماعت هستند. بنا بر این ، آنان به تنهایی ، حکم جماعت دارند.

.

1- .. ر . ک : ص 304 ح 354 .

ص: 20

الفصل الأوّل : إرشاد الاُمم بعد ضلالتهم1 / 1کانَ النّاسُ قَبلَ نوحٍ اُمَّهً واحِدَهًالکتاب«کَانَ النَّاسُ اُمَّهً وَاحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ اُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیَاً بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ» . (1)

«وَ مَا کَانَ النَّاسُ إِلَّا اُمَّهً وَاحِدَهً فَاخْتَلَفُواْ وَ لَوْلَا کَلِمَهٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ فِیمَا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ» . (2)

الحدیثالإمام الباقر علیه السلام فی تَفسیرِ قَولِهِ تَعالی : «کَانَ النَّاسُ اُمَّهً وَاحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ» :کانوا قَبلَ نوحٍ علیه السلام اُمَّهً واحِدَهً عَلی فِطرَهِ اللّهِ ؛ لا مُهتَدینَ ولا ضُلّالاً ، فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیّینَ. (3)

.

1- .البقره : 213 .
2- .یونس : 19 .
3- .مجمع البیان : ج 2 ص 543 ، بحار الأنوار : ج 11 ص 10 .

ص: 21



فصل یکم : راه نمایی شدن اُمّت ها پس از گم راهی آنان

1 / 1 مردم ، پیش از نوح علیه السلام ، اُمّتی یک دست بودند

فصل یکم : راه نمایی شدن اُمّت ها پس از گم راهی آنان1 / 1مردم ، پیش از نوح علیه السّلام ، اُمّتی یک دست بودندقرآن«مردم، امّتی یگانه بودند . پس خداوند ، پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان، کتاب [ خود ] را به حق ، فرو فرستاد، تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند ، داوری کند. و جز کسانی که [ کتاب ] به آنان داده شد پس از آن که دلایل روشن برای آنان آمد به سبب [ حسدی و ] ستمی که میانشان بود، [ هیچ کس ] در آن اختلاف نکرد. پس خداوند ، آنان را که ایمان آورده بودند، به توفیق خویش، به حقیقت آنچه در آن اختلاف داشتند، هدایت کرد ؛ و خدا هر که را بخواهد ، به راه راست هدایت می کند» .

«و مردم ، جز یک امّت نبودند. پس اختلاف پیدا کردند ؛ و اگر وعده ای از جانب پروردگارت مقرّر نگشته بود، قطعاً در آنچه بر سرِ آن با هم اختلاف می کنند، میانشان داوری می شد» .

حدیثامام باقر علیه السلام در تفسیر این سخن خداوند متعال که : «مردم، امّتی یک دست بودند . پس خداوند ، پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت» :پیش از نوح علیه السلام ، امّتی یک دست بر سرشت الهی بودند . نه ره یافته بودند و نه گم راه . پس خداوند ، پیامبران را برانگیخت .

.


ص: 22

تفسیر العیّاشی عن یعقوب بن شعیب :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ علیه السلام عَن قَولِ اللّهِ : «کَانَ النَّاسُ اُمَّهً وَاحِدَهً» ، قالَ : کانَ هذا قَبلَ نوحٍ علیه السلام اُمَّهً واحِدَهً . . . قُلتُ : أعَلی هُدیً کانوا أم عَلی ضَلالَهٍ؟ قالَ : بَل کانوا ضُلّالاً (1) ، کانوا لا مُؤمِنینَ ولا کافِرینَ ولا مُشرِکینَ. (2)

تفسیر العیّاشی عن مسعده عن الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِ اللّهِ تَعالی : «کَانَ النَّاسُ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ» :قالَ علیه السلام : کانَ ذلِکَ قَبلَ نوحٍ علیه السلام ، قیلَ : فَعَلی هُدیً کانوا؟ قالَ : بَل کانوا ضُلّالاً . . . قُلتُ : أفَضُلّالاً کانوا قَبلَ النَّبِیّینَ أم عَلی هُدیً؟ قالَ : لَم یَکونوا عَلی هُدیً، کانوا عَلی فِطرَهِ اللّهِ الَّتی فَطَرَهُم عَلَیها لا تَبدیلَ لِخَلقِ اللّهِ، ولَم یَکونوا لِیَهتَدوا حَتّی یَهدِیَهُمُ اللّهُ، أما تَسمَعُ یَقولُ إبراهیمُ علیه السلام : «لَئِن لَّمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ» (3) أی ناسِیا لِلمیثاقِ . (4)

1 / 2إرسالُ المُنذِرِ وَالهادی إلی جَمیعِ الاُمَمِالکتاب«وَلِکُلِّ اُمَّهٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُم بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ» . (5)

«وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ اُمَّهٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ اجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ» . (6)

«إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَ نَذِیرًا وَ إِن مِّنْ اُمَّهٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٌ» . (7)

.

1- .ضُلّالاً : غیر مهتدین إلی الحقّ (النهایه : ج 3 ص 98 «ضلل») .
2- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 104 ح 306 .
3- .الأنعام : 77 .
4- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 104 ح 309 .
5- .یونس : 47 .
6- .النحل : 36 .
7- .فاطر : 24 .

ص: 23



1 / 2 فرستاده شدن هشداردهنده و راه نما به سوی همه امّت ها

تفسیر العیّاشی به نقل از یعقوب بن شعیب :از امام صادق علیه السلام در باره این سخن خداوند که : «مردم ، امّتی یک دست بودند» ، پرسیدم . فرمود : «این ، پیش از نوح علیه السلام بود که مردم ، امّتی واحد بودند ...» . گفتم : آیا در راه راست بودند یا در گم راهی؟ فرمود : «گم راه بودند . نه مؤمن بودند ، نه کافر ، و نه مشرک .

تفسیر العیّاشی به نقل از مسعده :امام صادق علیه السلام ، در باره این سخن خداوند متعال که : «مردم، امّتی یگانه بودند . پس خداوند ، پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت» ، فرمود « : این ، پیش از نوح علیه السلام بوده است» . گفته شد : پس بر راه راست بودند؟ فرمود : «نه . گم راه بودند ...» . من گفتم : پس آیا پیش از پیامبران ، گم راه بودند یا ره یافته؟ فرمود : «ره یافته نبودند ؛ بلکه بر همان سرشت الهی ای که خداوند ، ایشان را با آن سرشت آفرید ، بودند ، و آفرینش خدا ، تبدیل ناپذیر است . نمی توانستند ره یافته باشند تا آن که خداوند ، راه نمایی شان کرد . نشنیده ای که ابراهیم علیه السلام می گوید : «اگر پروردگارم مرا راه نمایی نکرده بود ، بی گمان ، از مردمان گم راه می بودم» ؟ یعنی پیمان [و میثاق الهی] را فراموش می کردم» .

1 / 2فرستاده شدن هشداردهنده و راه نما به سوی همه امّت هاقرآن«و هر امّتی را فرستاده ای است. پس چون فرستاده شان بیاید، میانشان به عدالت ، داوری شود و بر آنان ستم نرود» .

«و در حقیقت، در میان هر امّتی فرستاده ای برانگیختیم [ تا بگوید: ] «خدا را بپرستید و از طاغوت ، بپرهیزید»» .

«ما تو را به حق، [ به سِمَتِ ] بشارتگر و هشدار دهنده ، گسیل داشتیم . و هیچ امّتی نبوده است ، مگر این که در آن ، هشدار دهنده ای گذشته است» .

.


ص: 24

«إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» . (1)

«وَ لَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ» . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی قَولِ اللّهِ تَعالی : «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» :أنَا المُنذِرُ وَعَلِیٌّ الهادی (3) ، وَکُلُّ إمامٍ هادٍ لِلقَرنِ الَّذی هُوَ فیهِ. (4)

الإمام علیّ علیه السلام :لَم یُخلِ اللّهُ سُبحانَهُ خَلقَهُ مِن نَبِیٍّ مُرسَلٍ ، أو کِتابٍ مُنزَلٍ ، أو حُجَّهٍ لازِمَهٍ ، أو مَحَجَّهٍ (5) قائِمَهٍ (6) ، رُسُلٌ لا تُقَصِّرُ بِهِم قِلَّهُ عَدَدِهِم ، ولا کَثرَهُ المُکَذِّبینَ لَهُم ؛ مِن سابِقٍ سُمِّیَ لَهُ مَن بَعدَهُ ، أو غابِرٍ (7) عَرَّفَهُ مَن قَبلَهُ. (8)

عنه علیه السلام :ولَم یُخلِهِم بَعدَ أن قَبَضَهُ [یَعنی آدَمَ علیه السلام ] مِمَّا یُؤَکِّدُ عَلَیهِم حُجَّهَ رُبوبِیَّتِهِ ، ویَصِلُ بَینَهُم وبَینَ مَعرِفَتِهِ ، بَل تَعاهَدَهُم بِالحُجَجِ عَلی ألسُنِ الخِیَرَهِ مِن أنبِیائِهِ ، ومُتَحَمِّلی وَدائِعِ رِسالاتِهِ ، قَرنا فَقَرنا ، حَتّی تَمَّت بِنَبِیِّنا مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله حُجَّتُهُ. (9)

راجع : موسوعه معارف الکتاب والسنّه : ج 4 ص 156 (الإمامه / دراسه حول استمرار الإمامه فی کافّه الأزمان)

.

1- .الرعد : 7 .
2- .القصص : 51 .
3- .فی الطبعه المعتمده : «الهاد» ، والتصویب من طبعه مؤسّسه البعثه .
4- .تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 204 ح 7 عن حنان بن سدیر عن الإمام الباقر علیه السلام ، الکافی : ج 1 ص 191 ح 1 ، الغیبه للنعمانی : ص 110 ح 39 ، بصائر الدرجات : ص 30 ح 6 کلّها عن الفضیل عن الإمام الصادق علیه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 35 ص 404 ح 22 .
5- .المَحَجَّهُ : جادّه الطریق (المصباح المنیر : ص 121 «حجّ») .
6- .القائمه : الدائمه المُستمرّه (النهایه : ج 4 ص 126 «قوم») .
7- .الغابِر : الباقی ، وقیل : الماضی (النهایه : ج 3 ص 337 «غبر») .
8- .نهج البلاغه : الخطبه 1 ، بحار الأنوار : ج 11 ص 61 ح 70 .
9- .نهج البلاغه : الخطبه 91 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 57 ص 112 ح 90 .

ص: 25

«[ ای پیامبر! ] تو فقط هشداردهنده ای، و برای هر قومی راه نمایی است» .

«و به راستی، این گفتار را برای آنان ، پی درپی و به هم پیوسته نازل ساختیم . امید که آنان ، پند پذیرند» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در باره این سخن خداوند متعال که : «[ ای پیامبر! ] تو فقط هشداردهنده ای، و برای هر قومی راه نمایی است» :من هشدار دهنده ام و علی ، راه نماست ، و هر امامی ، راه نمای نسلی است که در میان آنهاست .

امام علی علیه السلام :خداوند پاک ، هر گز آفریدگان خویش را از وجود پیامبری فرستاده یا کتابی آسمانی یا حجّتی قاطع و یا راهی استوار ، بی بهره نگذاشته است ؛ فرستادگانی که نه اندک بودنِ شمارشان ، آنان را [در انجام دادن وظیفه شان ]سست گردانید و نه فراوانیِ مخالفانشان . برای پیامبر پیشین ، نام پیامبرِ پس از او بُرده می شده و پیامبر گذشته ، پیامبر آینده را معرّفی می کرده است .

امام علی علیه السلام :خداوند ، پس از آن که جان او (آدم علیه السلام ) را گرفت ، مردم را از وجود حجّتی که بر خداوندگاریِ او بر آنان تأکید کند و ایشان را به شناخت او برسانَد ، تهی نگذاشت ؛ بلکه نسلی از پیِ نسلی با حجّت هایی که از زبان پیامبران برگزیده اش و امانتداران پیام های خویش فرستاد ، به مردم رسیدگی کرد ، تا آن که با پیامبر ما محمّد صلی الله علیه و آله حجّت او تمام شد .

ر . ک : همین دانش نامه : ج 6 ص 253 (امامت / پژوهشی در باره استمرار امامت) .

.


ص: 26

1 / 3مَن هَداهُ اللّهُ مِنَ الاُمَمِ ومَن حَقَّت عَلَیهِ الضَّلالَهُالکتاب«وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ اُمَّهٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ اجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَی اللَّهُ وَ مِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلَالَهُ فَسِیرُواْ فِی الْأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ * إِن تَحْرِصْ عَلَی هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَن یُضِلُّ وَ مَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ» . (1)

«وَمِن قَوْمِ مُوسَی اُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ * وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَهَ أَسْبَاطًا اُمَمًا وَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَهَ عَیْنًا قَدْعَلِمَ کُلُّ اُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَیْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَی کُلُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَارَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ» . (2)

«وَمِمَّنْ خَلَقْنَا اُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ» . (3)

راجع : الأعراف : 163 166 .

الحدیثتفسیر الطبری عن قتاده فی قَولِهِ تَعالی : «وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ» :بَلَغَنا أنَّ نَبِیَّ اللّهِ صلی الله علیه و آله کانَ یَقولُ إذا قَرَأَها : هذِهِ لَکُم ، وقَد اُعطِیَ القَومُ بَینَ أیدیکُم مِثلَها : «وَمِن قَوْمِ مُوسَی أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ» . (4)

الإمام علیّ علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ» قالَ :یَعنی اُمَّهَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله . (5)

.

1- .النحل : 36 و 37 .
2- .الأعراف : 159 و 160 .
3- .الأعراف : 181 .
4- .تفسیر الطبری : ج 6 الجزء 9 ص 135، تفسیر ابن کثیر : ج 3 ص 518، تفسیر الثعلبی : ج 4 ص 311 ح202 عن قتاده نحوه ؛ مجمع البیان : ج 4 ص 773 عن ابن جریج نحوه ، بحار الأنوار : ج24 ص 144 ح 8 .
5- .تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 43 ح 123 عن یعقوب بن زید ، بحارالأنوار : ج 24 ص 144 ح 7 .

ص: 27



1 / 3 امّت هایی که خداوند ، راه نمایی شان کرد و امّت هایی که محکوم به گم راهی شدند

1 / 3امّت هایی که خداوند ، راه نمایی شان کرد و امّت هایی که محکوم به گم راهی شدندقرآن«و در حقیقت، در میان هر امّتی فرستاده ای برانگیختیم [ تا بگوید: ] «خدا را بپرستید و از طاغوت [ فریبگر ] بپرهیزید» . پس، از ایشان کسی است که خدا [ او را ]هدایت کرده است ، و از ایشان ، کسی است که گم راهی بر او سزاوار است. بنا بر این ، در زمین بگردید و ببینید که فرجام تکذیب کنندگان ، چگونه بوده است. اگر [ چه ] بر هدایت آنان حرص ورزی ؛ ولی خدا ، کسی را که فرو گذاشته است ، هدایت نمی کند، و برای ایشان ، یاری کنندگانی نیست» .

«و از میان قوم موسی ، جماعتی هستند که به حق ، راه نمایی می کنند و به حق ، داوری می نمایند. و آنان را به دوازده عشیره که هر یک امّتی بودند تقسیم کردیم، و به موسی وقتی قومش از او آب خواستند وحی کردیم که : با عصایت بر آن تخته سنگ بزن . پس، از آن، دوازده چشمه جوشید. هر گروهی آبشخورِ خود را شناخت؛ و ابر را بر فراز آنان ، سایبان کردیم، و گزانگبین و بِلدرچین بر ایشان فرو فرستادیم. از چیزهای پاکیزه ای که روزی تان کرده ایم ، بخورید؛ و بر ما ستم نکردند، لیکن بر خودشان ستم می کردند» .

«و از میان کسانی که آفریده ایم، گروهی هستند که به حق ، هدایت می کنند و به حق ، داوری می نمایند» .

ر . ک : اعراف : آیه 163 166 .

حدیثتفسیر الطبری به نقل از قَتاده ، در باره این سخن خداوند که : «و از میان کسانی که آفریده ایم، گروهی هستند که به حق هدایت می کنند» :به ما خبر رسیده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، هر گاه این آیه را می خوانْد ، می فرمود : «این ، در حقّ شماست و مانند این ، به مردم پیش از شما نیز داده شد : «و از میان قوم موسی ، جماعتی هستند که به حق ، راه نمایی می کنند و به حق ، داوری می نمایند» .

امام علی علیه السلام در باره این سخن خداوند متعال : «و از میان کسانی که آفریده ایم، گروهی هستند که به حق ، هدایت می کنند و به حق ، داوری می نمایند» :مقصود ، امّت محمّد صلی الله علیه و آله است .

.


ص: 28

عنه علیه السلام :اِفتَرَقَت بَنو إسرائیلَ بَعدَ موسی علیه السلام إحدی وسَبعینَ فِرقَهً ؛ کُلُّها فِی النّارِ إلّا فِرقَهً ، وَافتَرَقَتِ النَّصاری بَعدَ عیسی علیه السلام عَلَی اثنَتَینِ وسَبعینَ فِرقَهً ؛ کُلُّها فِی النّارِ إلّا فِرقَهً ، وتَفتَرِقُ هذِهِ الاُمَّهُ عَلی ثَلاثٍ وسَبعینَ فِرقَهً ؛ کُلُّها فِی النّارِ إلّا فِرقَهً . فَأَمَّا الیَهودُ فَإِنَّ اللّهَ یَقولُ : «وَمِن قَوْمِ مُوسَی أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ» ، وأمَّا النَّصاری فَإِنَّ اللّهَ یَقولُ : «مِنْهُمْ أُمَّهٌ مُّقْتَصِدَهٌ» (1) فَهذِهِ الَّتی تَنجو ، وأمّا نَحنُ فَیَقولُ : «وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ» فَهذِهِ الَّتی تَنجو مِن هذِهِ الاُمَّهِ . (2)

راجع : ص 46 (الامّه / الفصل الثانی : قلّه من نجی من الاُمم) .

1 / 4مَبادِئُ اختِلافِ الاُمَمِالکتاب«وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَهً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ اُمَّهً وَاحِدَهً وَلَکِن لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَا ءَاتَاکُمْ فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ» . (3)

«وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ اُمَّهً وَاحِدَهً وَ لَکِن یُدْخِلُ مَن یَشَاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِیٍّ وَ لَا نَصِیرٍ» . (4)

.

1- .المائده: 66 .
2- .الدرّ المنثور : ج 3 ص 585 نقلاً عن ابن أبی حاتم، کنز العمّال : ج 2 ص 413 ح 4382 وراجع : تفسیرالعیّاشی : ج 1 ص 331 ح 151 والخصال : ص 585 ح 11 والأمالی للطوسی : ص 523 ح 1159 والطرائف : ص 430 والعمده : ص 74 والمسترشد : ص 260 .
3- .المائده : 48 .
4- .الشوری : 8 .

ص: 29



1 / 4 ریشه های اختلاف امّت ها

امام علی علیه السلام :چ بنی اسرائیل ، پس از موسی علیه السلام ، به هفتاد و یک گروه تقسیم شدند که همگی آنان ، در آتش اند ، بجز یک گروه ، و نصارا ، پس از عیسی علیه السلام ، به هفتاد و دو گروه تجزیه شدند که همگی آنان ، در آتش اند ، بجز یک گروه ، و این امّت (اسلام) به هفتاد و سه گروه تقسیم می شوند که همه آنها در آتش اند ، مگر یک گروه . امّا یهود ؛ خداوند می فرماید : «و از میان قوم موسی ، جماعتی هستند که به حق ، راه نمایی می کنند و به حق ، داوری می نمایند» . در باره نصارا ، خداوند می فرماید : «از میان آنان ، گروهی میانه رو هستند» و این ، گروهی اند که نجات می یابند . و در باره ما [مسلمانان ]می فرماید : «و از میان کسانی که آفریده ایم، گروهی هستند که به حق ، هدایت می کنند و به حق ، داوری می نمایند» . از این امّت هم ، این گروه نجات می یابند .

ر . ک : ص47 (امّت / فصل دوم : عبرت گرفتن از امّت ها / اندک بودن امّت های نجات یافته) .

1 / 4ریشه های اختلاف امّت هاقرآن«و ما این کتاب ( قرآن ) را به حق ، به سوی تو فرو فرستادیم، در حالی که تصدیق کننده کتاب های پیشین و حاکم بر آنهاست. پس میان آنان ، بر اساس آنچه خدا نازل کرده ، حکم کن و از هوس هایشان [ با دور شدن ] از حقّی که به سوی تو آمده، پیروی مکن. برای هر یک از شما [ امّت ها ] ، شریعت و راه روشنی قرار داده ایم و اگر خدا می خواست ، شما را یک امّت قرار می داد؛ ولی [ خواست ]تا شما را در آنچه به شما داده است ، بیازماید. پس در کارهای نیک ، بر یکدیگر پیشی بگیرید . بازگشت [ همه ] شما به سوی خداست . آن گاه ، در باره آنچه در آن اختلاف می کردید ، آگاهتان خواهد کرد» .

«و اگر خدا می خواست، قطعاً آنان را امّتی یگانه می گردانید ؛ لیکن هر که را بخواهد، به رحمت خویش وارد می سازد و ستمگران ، نه یاری دارند و نه یاوری» .

.


ص: 30

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :إنَّما أنتُم إخوانٌ عَلی دینِ اللّهِ ، ما فَرَّقَ بَینَکُم إلّا خُبثُ السَّرائِرِ ، وسوءُ الضَّمائِرِ ، فَلا تَوازَرونَ (1) (تَأزِرونَ) ولا تَناصَحونَ ، ولا تَباذَلونَ ولا تَوادّونَ. (2)

عنه علیه السلام :لَو سَکَتَ الجاهِلُ مَا اختَلَفَ النّاسُ. (3)

عنه علیه السلام لَمّا ذُکِرَ عِندَهُ اختِلافُ النّاسِ :إنَّما فَرَّقَ بَینَهُم مَبادِئُ طینِهِم ، وذلِکَ أنَّهُم کانوا فِلقَهً (4) مِن سَبخِ (5) أرضٍ وعَذبِها ، وحَزنِ (6) تُربَهٍ وسَهلِها ، فَهُم عَلی حَسَبِ قُربِ أرضِهِم یَتَقارَبونَ ، وعَلی قَدرِ اختِلافِها یَتَفاوَتونَ ، فَتامُّ الرُّواءِ ناقِصُ العَقلِ ، ومادُّ القامَهِ قَصیرُ الهِمَّهِ ، وزاکِی العَمَلِ قَبیحُ المَنظَرِ ، وقَریبُ القَعرِ (7) بَعیدُ السَّبرِ (8) ، ومَعروفُ الضَّریبَهِ (9) مُنکَرُ الجَلیبَهِ (10) ، وتائِهُ القَلبِ مُتَفَرِّقُ اللُّبِّ ، وطَلیقُ اللِّسانِ حَدیدُ الجَنانِ (11) . (12)

.

1- .المؤازره : المعاوَنَه علی الأمر ، یقال : آزَرَه ووازَرَه (تاج العروس : ج 6 ص 21 «أزر») .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 113 .
3- .کشف الغمّه : ج 3 ص 139 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 81 ح 75 .
4- .الفِلقَهُ : الکِسْرَه [من الشیء] (الصحاح : ج 4 ص 1544 «فلق») .
5- .السَّبْخَهُ : الأرض التی تعلوها الملوحه (النهایه : ج 2 ص 333 «سبخ») .
6- .الحَزْنُ : ما غَلُظَ من الأرض (الصحاح : ج 5 ص 2098 «حزن») .
7- .قعرُ البئرِ وغیرِها : عُمقُها (الصحاح : ج 2 ص 797 «قعر») .
8- .السَّبْر : الغَور ؛ یقال : سبرتُ الجرحَ أسبُرُهُ ، إذا نظرتَ ما غورَهُ (اُنظر: الصحاح : ج2 ص675 «سَبَر»).
9- .الضَّریبهُ : الطبیعهُ والسجیّه (النهایه : ج 3 ص 80 «ضرب») .
10- .الجَلیبه : الخُلُقُ الذی یتکلّفه الشخص (تاج العروس : ج 1 ص 370 «جلب») .
11- .الجَنان : القلب (الصحاح : ج 5 ص 2094 «جنن») .
12- .نهج البلاغه : الخطبه 234 عن مالک بن دحیه ، بحار الأنوار : ج 5 ص 254 ح 50 .

ص: 31

حدیثامام علی علیه السلام :شما ، در حقیقت برادران دینی هستید . آنچه میان شما جدایی افکنده ، چیزی نیست ، جز پلیدیِ درون ها و بدی نیّت ها . نه همیاری می کنید ، و نه برای یکدیگر خیرخواهی می کنید ، نه به هم بخشش می کنید ، و نه به هم مهر می ورزید .

امام علی علیه السلام :اگر نادان خاموش می مانْد ، میان مردم ، اختلاف پدید نمی آمد .

امام علی علیه السلام آن گاه که در حضور او از تفاوت آدمیان با یکدیگر ، سخن به میان آمد :تفاوت میان آدمیان ، ریشه در گِل [و سرشت] آنان دارد ، بدین سان که آنان ، قطعه ای [مرکّب] از زمین شور و شیرین ، و خاک درشت و نرم بودند . بنا بر این ، برحَسَب نزدیک بودن زمینشان به یکدیگر با هم نزدیک اند و به اندازه جدایی زمینشان از یکدیگر ، با هم متفاوت اند . پس بسا افراد خوش سیمای کم خِرد ، و بلندقامتِ کوتاه همّت ، و پاک کِردارِ زشت روی ، و کوتاه قامتِ ژرف اندیش و بَسا افراد خوش نهادی که گاه برخلاف طبیعتشان ، رفتار ناخوشایندی از آنان سر می زنَد ، و بسا سرگشته خِرَدِ پریشانْ دل و بسا سخنورِ تیزدل !

.


ص: 32

الفصل الثانی : الاعتبارُ بالاُمم2 / 1اِبتِلاءُ الاُمَمِالکتاب«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ» . (1)

«لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَهً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ اُمَّهً وَاحِدَهً وَلَکِن لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَا ءَاتَاکُمْ فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ» . (2)

«أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ» . (3)

الحدیثمجمع البیان فی قَولِهِ تَعالی : «قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَی أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِکُمْ أَوْمِن تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا ... » (4) الآیَه :فی تَفسیرِ الکَلبِیِّ : لَمّا نَزَلَت هذِهِ الآیَهُ قامَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَتَوَضَّأَ وأسبَغَ وُضوءَهُ ، ثُمَّ قامَ وصَلّی فَأَحسَنَ صَلاتَهُ ، ثُمَّ سَأَلَ اللّهَ سُبحانَهُ ألّا یَبعَثَ عَلی اُمَّتِهِ عَذاباً مِن فَوقِهِم ولا مِن تَحتِ أرجُلِهِم ، ولا یُلبِسَهُم شِیَعاً ، ولا یُذیقَ بَعضَهُم بَأسَ بَعضٍ . فَنَزَلَ جَبرَئیلُ علیه السلام فَقالَ : یا مُحَمَّدُ ، إنَّ اللّهَ تَعالی سَمِعَ مَقالَتَکَ ، وإنَّهُ قَد أجارَهُم مِن خَصلَتَینِ ولَم یُجِرهُم مِن خَصلَتَینِ ؛ أجارَهُم مِن أن یَبعَثَ عَلَیهِم عَذاباً مِن فَوقِهِم أو مِن تَحتِ أرجُلِهِم ، ولَم یُجِرهُم مِنَ الخَصلَتَینِ الاُخرَیَینِ . فقال صلی الله علیه و آله : یا جَبرَئیلُ ، ما بَقاءُ اُمَّتی مَعَ قَتلِ بَعضِهِم بَعضا ؟ فَقامَ وعادَ إلَی الدُّعاءِ ، فَنَزَلَ : «الم * أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ» الآیَتَینِ ، فَقالَ : لابُدَّ مِن فِتنَهٍ تُبتَلی بِهَا الاُمَّهُ بَعدَ نَبِیِّها ، لِیَتَبَیَّنَ الصّادِقُ مِنَ الکاذِبِ ، لِأَنَّ الوَحیَ انقَطَعَ ، وبَقِیَ السَّیفُ وَافتِراقُ الکَلِمَهِ إلی یَومِ القِیامَهِ. (5)

.

1- .الحدید : 25 .
2- .المائده : 48 .
3- .العنکبوت : 2 و 3 .
4- .الأنعام : 65 .
5- .مجمع البیان : ج 4 ص 487، بحارالأنوار : ج 9 ص 88 ؛ تفسیر القرطبی : ج 7 ص 10 نحوه .

ص: 33



فصل دوم : عبرت گرفتن از امّت ها

2 / 1 آزمایش امّت ها

فصل دوم : عبرت گرفتن از امّت ها2 / 1آزمایش امّت هاقرآن«به راستی [ ما ] پیامبران خود را با دلایل آشکار ، روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم ، به انصاف برخیزند، و آهن را که در آن برای مردم ، خطری سخت و سودهایی است، پدید آوردیم، تا خدا معلوم بدارد چه کسی در نهان، او و پیامبرانش را یاری می کند. آری! خداوند ، نیرومندِ شکست ناپذیر است » .

«برای هر یک از شما ( امّت ها ) شریعت و راه روشنی قرار داده ایم و اگر خدا می خواست ، شما را یک امّت قرار می داد؛ ولی [ خواست ] تا شما را در آنچه به شما داده است ، بیازماید. پس در کارهای نیک ، بر یکدیگر پیشی بگیرید. بازگشت [ همه ] شما به سوی خداست . آن گاه ، در باره آنچه در آن اختلاف می کردید ، آگاهتان خواهد کرد » .

«آیا مردم پنداشته اند که تا گفتند : «ایمان آوردیم» ، رها می شوند و مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟! و به یقین، کسانی را که پیش از اینان بودند ، آزمودیم، تا خداوند ، آنان را که راست گفته اند ، معلوم دارد و دروغگویان را [ نیز ] معلوم دارد» .

حدیثمجمع البیان در باره این سخن خداوند متعال : «بگو: «او تواناست که از بالای سرتان یا از زیر پاهایتان ، عذابی بر شما بفرستد یا شما را گروه گروه ، به هم اندازد [ و دچار تفرقه سازد ] ...»» :در تفسیر الکلبی آمده است : چون این آیه فرود آمد ، پیامبر صلی الله علیه و آله برخاست و وضویی شاداب و کامل گرفت و سپس ، به نماز ایستاد و نمازی نیکو گزارد . آن گاه ، از خداوند پاک ، درخواست کرد که بر امّتش عذابی از فرازِ سرشان یا از زیرِ پاهایشان نفرستد و آنها را گروه گروه به [جان] هم نیندازد ، و خشم بعضی را به بعضی دیگر نچشانَد . در این هنگام ، جبرئیل علیه السلام فرود آمد و گفت : ای محمّد! خداوند متعال ، گفتار تو را شنید و آنان (امّت تو) را از دو چیز ، پناه داد و از دو چیز ، پناهشان نداد : از این که از فرازِ سرشان یا از زیرِ پاهایشان برایشان عذابی بفرستد ، پناهشان داد ؛ امّا از آن دو چیز دیگر (تفرقه و به جان هم افتادن) پناهشان نداد . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «ای جبرئیل! با وجود کشته شدن امّت من به دست یکدیگر ، از آنان چه باقی می مانَد؟» . برخاست و دیگر باره ، دعا کرد . پس این دو آیه نازل شد : «الف، لام، میم! آیا مردم پنداشته اند که تا گفتند : «ایمان آوردیم» ، رها می شوند و مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟» . پس فرمود : «از آزمایش ، گریزی نیست و امّت ، پس از پیامبرش ، باید آزموده شود تا راستگو از دروغگو معلوم گردد ؛ زیرا وحی ، قطع شده و شمشیر و تفرقه ، تا روز قیامت برجاست» .

.


ص: 34

الإمام علیّ علیه السلام فی خُطبَهٍ لَهُ :لَو أرادَ اللّهُ جَلَّ ثَناؤُهُ بِأَنبِیائِهِ حَیثُ بَعَثَهُم أن یَفتَحَ لَهُم کُنوزَ الذِّهبانِ ، ومَعادِنَ العِقیانِ (1) ، ومَغارِسَ الجِنانِ ، وأن یَحشُرَ طَیرَ السَّماءِ ووَحشَ الأَرضِ مَعَهُم لَفَعَلَ ، ولَو فَعَلَ لَسَقَطَ البَلاءُ ، وبَطَلَ الجَزاءُ ، وَاضمَحَلَّتِ الأَنباءُ ، ولَما وَجَبَ لِلقائِلینَ اُجورُ المُبتَلَینَ ، ولا لَحِقَ المُؤمِنینَ ثَوابَ المُحسِنینَ ، ولا لَزِمَتِ الأَسماءُ أهالِیَها عَلی مَعنیً مُبینٍ (2) ، ولِذلِکَ لَو أنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ آیَهً فَظَلَّت أعناقُهُم لَها خاضِعینَ ، ولَو فَعَلَ لَسَقَطَ البَلوی عَنِ النّاسِ أجمَعینَ ، و لکِنَّ اللّهَ جَلَّ ثَناؤُهُ جَعَلَ رُسُلَهُ اُولی قُوَّهٍ فی عَزائِمِ نِیّاتِهِم ، وضَعَفَهٍ فیما تَرَی الأَعیُنُ مِن حالاتِهِم ؛ مِن قَناعَهٍ تَملَأُ القُلوبَ وَالعُیونَ غَناؤُهُ ، وخَصاصَهٍ (3) تَملَأُ الأَسماعَ وَالأَبصارَ أذاؤُهُ . ولَو کانَتِ الأَنبِیاءُ أهلَ قُوَّهٍ لا تُرامُ وعِزَّهٍ لا تُضامُ ، ومُلکٍ یُمَدُّ نَحوَهُ أعناقُ الرِّجالِ ویُشَدُّ إلَیهِ عُقَدُ الرِّحالِ ، لَکانَ أهونَ عَلَی الخَلقِ فِی الاِختِبارِ ، وأبعَدَ لَهُم فِی الاِستِکبارِ ، ولَامَنوا عَن رَهبَهٍ قاهِرَهٍ لَهُم أو رَغبَهٍ مَائِلَهٍ بِهِم ، فَکانَتِ النِّیّاتُ مُشتَرکَهً والحَسَناتُ مُقتَسَمَهً ، ولکِنَّ اللّهَ أرادَ أن یَکونَ الاِتِّباعُ لِرُسُلِهِ ، وَالتَّصدیقُ بِکُتُبِهِ ، وَالخُشوعُ لِوَجهِهِ ، وَالاِستِکانَهُ لِأَمرِهِ ، وَالاِستِسلامُ لِطاعَتِهِ ، اُموراً لَهُ خاصَّهً لا تَشوبُها مِن غَیرِها شائِبهٌ ، وکُلَّما کانَتِ البَلوی وَالاِختِبارُ أعظَمَ کانَتِ المَثوبَهُ وَالجَزاءُ أجزَلَ . ألا تَرَونَ أنَّ اللّهَ جَلَّ ثَناؤُهُ اختَبَرَ الأَوَّلینَ مِن لَدُن آدَمَ إلَی الآخِرینَ مِن هذَا العالَمِ ، بِأَحجارٍ لا تَضُرُّ ولا تَنفَعُ، ولا تُبصِرُ ولا تَسمَعُ ، فَجَعَلَها بَیتَهُ الحَرامَ الَّذی جَعَلَهُ لِلنّاسِ قِیاماً ، ثُمَّ وَضَعَهُ بِأَوعَرِ بِقاعِ الأَرضِ حَجَراً ، وأقَلِّ نَتائِقِ (4) الدُّنیا مَدَراً ، وأضیَقِ بُطونِ الأَودِیَهِ مَعاشاً ، وأغلَظِ مَحالِّ المُسلِمینَ مِیاهاً ، بَینَ جِبالٍ خَشِنَهٍ ، ورِمالٍ دَمِثَهٍ (5) ، وعُیونٍ وَشِلَهٍ (6) ، وقُریً مُنقَطِعَهٍ ، وأثَرٍ مِن مَواضِعِ قَطرِ السَّماءِ داثِرٍ ، لَیس یَزکو بِهِ خُفٌّ ولا ظِلفٌ ولا حافِرٌ . ثُمَّ أمَرَ آدَمَ ووُلدَهُ أن یَثنوا أعطافَهُم نَحوَهُ ، فَصارَ مَثابَهً (7) لِمُنتَجَعِ (8) أسفارِهِم ، وغایَهً لِمَلقی رِحالِهِم ، تَهوی إلَیهِ ثِمارُ الأَفئِدَهِ مِن مَفاوِزِ قِفارٍ مُتَّصِلَهٍ ، وجَزائِرِ بِحارٍ مُنقَطِعَهٍ ، ومَهاوی فِجاجٍ عَمیقَهٍ ، حَتّی یَهُزّوا مَناکِبَهُم ذُلُلاً ، یُهَلِّلونَ للّهِِ حَولَهُ ، ویَرمُلونَ (9) عَلی أقدامِهِم شُعثاً غُبراً لَهُ ، قَد نَبَذُوا القُنُعَ وَالسَّرابیلَ وَراءَ ظُهورِهِم ، وحَسَروا بِالشُّعورِ حَلقاً عَن رُؤوسِهِمُ ، ابتِلاءً عَظیماً ، وَاختِباراً کَبیراً ، وَامتِحاناً شَدیداً ، وتَمحیصاً بَلیغاً ، وقُنوتاً مُبیناً ، جَعَلَهُ اللّهُ سَبَباً لِرَحمَتِهِ ، و وُصلَهً ووَسیلَهً إلی جَنَّتِهِ ، وعِلَّهً لِمَغفِرَتِهِ ، وَابتِلاءً لِلخَلقِ بِرَحمَتِهِ . ولَو کانَ اللّهُ تَبارَکَ و تَعالی وَضَعَ بَیتَهُ الحَرامَ ومَشاعِرَهُ العِظامَ بَینَ جَنّاتٍ وأنهارٍ ، وسَهلٍ وقَرارٍ ، جَمَّ الأَشجارِ ، دانِیَ الثِّمارِ ، مُلتَفَّ النَّباتِ ، مُتَّصِلَ القُری ، مِن بُرَّهٍ (10) سَمراءَ ، ورَوضَهٍ خَضراءَ ، وأریافٍ مُحدِقَهٍ ، وعِراصٍ (11) مُغدِقَهٍ ، وزُروعٍ ناضِرَهٍ ، وطُرُقٍ عامِرَهٍ ، وحَدائِقَ کَثیرَهٍ ، لَکانَ قَد صَغُرَ الجَزاءُ عَلی حَسَبِ ضَعفِ البَلاءِ ، ثُمَّ لَو کانَتِ الأَساسُ المَحمولُ عَلیها وَالأَحجارُ المَرفوعُ بِها ، بَینَ زُمُرُّدَهٍ خَضراءَ ویاقوتَهٍ حَمراءَ ونورٍ وضِیاءٍ ، لَخَفَّفَ ذلِکَ مُصارَعَهَ الشَّکِّ فِی الصُّدورِ ، ولَوَضَعَ مُجاهَدَهَ إبلیسَ عَنِ القُلوبِ ، ولَنَفی مُعتَلِجَ الرَّیبِ مِنَ النّاسِ ، ولکِنَّ اللّهَ عز و جل یَختَبِرُ عَبیدَهُ بِأَنواعِ الشَّدائِدِ ، ویَتَعَبَّدُهُم بِأَلوانِ المَجاهِدِ ، ویَبتَلیهِم بِضُروبِ المَکارِهِ ؛ إخراجاً لِلتَّکَبُّرِ مِن قُلوبِهِم ، وإسکاناً لِلتَّذَلُّلِ فی أنفُسِهِم ، ولِیَجعَلَ ذلِکَ أبواباً فُتُحاً إلی فَضلِهِ ، وأسباباً ذُلُلاً لِعَفوِهِ وفِتنَتِهِ ، کَما قالَ : «الم * أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ» . (12)

.

1- .العِقیان من الذهب : الخالص (الصحاح : ج 6 ص 2433 «عقا») .
2- .قال المجلسی قدس سره : «ولا لزمت الأسماء» کالمؤمن والمتّقی والزاهد والعابد (مرآه العقول : ج 17 ص 24).وفی نهج البلاغه : «ولا لزمت الأسماء معانیها» ولیس فیه : «علی معنیً مبین» .
3- .الخَصاصه : الفَقر والحاجَه (المصباح المنیر : ص 171 «خصص») .
4- .النّتائِق : جمع نَتیقه، فعیله بمعنی مفعوله؛ من النّتق : وهو أن تقلع الشیءَ فترفعه من مکانه لِترمی به، هذا هو الأصل، وأراد بها هاهنا البلاد؛ لِرَفع بنائها، وشهرتها فی موضعها (النهایه : ج 5 ص 13 «نتق») .
5- .دَمِثَ المکانُ دَمَثا : لانَ وسَهُلَ (النهایه : ج 2 ص 132 «دمث») .
6- .الوَشَل : الماء القلیل (النهایه : ج 5 ص 189 «وشل»).
7- .المَثابَهُ : المجتمعُ والمنزل ، لأنّ أهله یثوبون إلیه أی یرجعون (لسان العرب : ج 1 ص 245 «ثوب») .
8- .المُنتَجَعُ : المَنزِلُ فی طلب الکلأ (لسان العرب : ج 8 ص 347 «نجع») .
9- .رَمَلَ : إذا أسرع فی المشی وهزّ منکبیه (النهایه : ج 2 ص 265 «رمل») .
10- .البُرّ : الحنطه (لسان العرب : ج 4 ص 55 «برر») .
11- .العَرصَه : کلّ بقعهٍ بین الدور واسعه لیس فیها بناء . و تجمع عراصاً وعَرَصات (لسان العرب : ج 7 ص 52 «عرص») .
12- .الکافی : ج 4 ص 198 ح 2 ، نهج البلاغه : الخطبه 192 نحوه، بحارالأنوار : ج 14 ص 469 ح 37 .

ص: 35

امام علی علیه السلام در یکی از سخنرانی هایش :اگر خداوند که بزرگ است ثنای او ، آن گاه که پیامبرانش را فرستاد ، می خواست گنجینه های طلا و معدن های زر ناب و باغستان های پُردرخت را برایشان بگشاید و مرغان آسمان و وُحوش زمین را همراه و مسخّر آنان کند ، بی گمان ، می توانست چنین کند ؛ امّا اگر می کرد، آزمایش ، از میان برمی خاست و پاداش ، منتفی می شد و خبرها (وعد و وعیدهای پیامبران) ، بیهوده می گشت و دیگر مزدهای امتحان شدگان برای آسایندگان ، واجب نمی شد و پاداشِ [در نظر گرفته شده برای] نیکوکاران به مؤمنان نمی رسید و نام ها[یی چون : عاصی و مطیع و محسن و مُسی ء] بر معنایی آشکار در اهلشان دلالت نمی کردند . نیز اگر خداوند از آسمان ، نشانی فرو می فرستاد ، بی گمان ، مردم در برابر آن ، سرِ تسلیم فرود می آوردند . لیکن ، اگر چنین می کرد ، مسئله آزمایش از مردمان ، همگی ، ساقط می شد . امّا خداوند که بزرگ است ثنای او ، پیامبرانِ خود را دارای اراده هایی نیرومند قرار داد و از نظر حالات ظاهری شان که به چشم می آید ، آنها را با قناعتی که دل ها و چشم ها را از بی نیازی می آکَنَد و نیازمندی و فقری که دیده ها و گوش ها را سخت می آزارد ، ناتوان گردانید . اگر پیامبران از نیرویی بلامنازع و قدرتی مقهور ناشدنی و از چنان سلطنتی که گردن های مردمان به سوی آن کشیده و بار سفر به جانب آن بسته می شود ، برخوردار می بودند ، هر آینه ، کارِ آزمایش ، بر خلق ، آسان تر بود و کمتر گردن فرازی می کردند و از سرِ ترسی چیره شونده بر آنان و یا از روی طمعی به زانو درآوردنده ، ایمان می آوردند و آن گاه ، نیّت ها ، مشترک و کارهای نیک ، تقسیم شده بود ؛ امّا خداوند ، چنین خواست که پیروی از پیامبرانش و تصدیق نمودن کتاب هایش و خاکساری در پیش او و سر سپردن به فرمان او و گردن نهادن به طاعت او ، اموری ویژه او باشند و با هیچ ناخالصی ای نیامیزند و هر اندازه آزمایش و امتحان بزرگ تر باشد ، پاداش و جزا بیشتر خواهد بود . مگر نمی دانید که خداوند که بزرگ است ثنای او پیشینیان را از زمان آدم علیه السلام تا واپسین مردمان این عالم ، به واسطه سنگ هایی که نه زیانی می زنند و نه سودی می رسانند و نه می بینند و نه می شنوند ، در بوته آزمایش نهاد و [بدین منظور ]آن سنگ ها را خانه باحرمت خویش ساخت و آن را وسیله به پا داشتن [مصالح ]مردم قرار داد . سپس ، آن را در سنگلاخی ترینِ سرزمین ها و کم خاک ترینِ شهرهای دنیا و تنگ ترینِ درّه ها برای زندگی ، و کم آب ترین زیستگاه های مسلمانان ، جای داد ؛ در میان کوه های زُمخت و ریگزارهای نرم و چشمه های کم آب و آبادی های دورافتاده از هم ، آن جا که نشانی از بارش های آسمانی وجود ندارد ، نه شتری در آن جا فربه می شود ، نه گاوی و نه گوسفندی . سپس ، آدم علیه السلام و فرزندان او را فرمود تا به جانب آن (کعبه) روی آورند و بدین سان ، بیت الحرام ، سرمنزل مقصود آنان ، و باراندازِ نهایی شان گردید . مردمان ، با تمام وجود ، از میان بیابان های خشک به هم پیوسته و از جزایر پراکنده دریاها ، و از درون درّه های ژرف ، به آن جا روی می آوردند تا [به هنگام سعی] از سرِ خواری و خاکساری ، شانه های خویش را تکان دهند و «لا اله الّا اللّه » گویان بر گِرد آن بچرخند و با موهای ژولیده و پیکرهای غبار گرفته ، هَروَله کنان بشتابند . نقاب ها و جامه ها را پشت سر افکنده [و جامه احرام به تن کرده] ، و موهای سرِ خویش را سِتُرده اند، و این هم ، آزمونی بزرگ و آزمایشی عظیم و امتحانی سخت و تصفیه ای شدید و اطاعتی آشکار است که خداوند ، آن را سببی برای رحمتش و رشته و وسیله ای به سوی بهشتش و علّتی برای آمرزشش و مایه آزمایش خلق از سرِ مهر خویش ، قرار داده است . اگر خداوند تبارک و تعالی خانه محترم خود و مَشعرهای ارجمندش (مکان های ویژه حج) را در میان چمنزارها و جویبارها و دشت های هموارِ پُردرخت و پُرمیوه با گیاهان درهم پیچیده و روستاهای به هم پیوسته ، در میان گندمزارها و بوستان های سرسبز و مَرغزارهای حاصلخیزِ گِرداگرد آن و دشت های پُرآب و کشتزارهای خرّم و راه های آباد و باغستان های بسیار قرار داده بود ، بی گمان ، به همان اندازه که امتحان آسان تر بود ، پاداش نیز کمتر بود . نیز اگر پایه ای که خانه خدا بر آن بنا شده و سنگ هایی که آن خانه با آنها افراشته گردیده است ، از زمرّد سبز و یاقوت سرخ و نور و روشنایی [سنگ های پُرزرق و برق] می بود ، بی گمان ، این کار ، ستیز با تردید سینه ها را آسان می ساخت ، و زحمت مبارزه با ابلیس را از دل ها برمی داشت ، و تلاطم تردید را از مردم می زدود ؛ امّا خداوند عز و جل بندگان خود را با انواع سختی ها می آزماید ، و آنان را با مجاهدت های گونه گون به بندگی می گیرد ، و با گرفتاری های مختلف می آزمایدشان ، تا بدین وسیله ، تکبّر را از دل هایشان بیرون بَرَد ، و فروتنی و خاکساری را در جان هایشان جای دهد ، و این را درهایی گشاده به سوی رحمتش ، و اسبابی آماده برای عفو و آزمونش قرار دهد ، چنان که فرموده است : «الف، لام، میم . آیا مردم پنداشته اند که تا گفتند : «ایمان آوردیم» ، رها می شوند و مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟ و به یقین، کسانی را که پیش از اینان بودند ، آزمودیم، تا خدا آنان را که راست گفته اند ، معلوم دارد و دروغگویان را [ نیز ]معلوم دارد» .

.


ص: 36

. .


ص: 37

. .


ص: 38

. .


ص: 39

. .


ص: 40

الکافی عن معمّر بن خلّاد :سَمِعتُ أبَا الحَسَنِ علیه السلام یَقولُ : «الم * أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ» ، ثُمَّ قالَ لی : مَا الفِتنَهُ؟ قُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ ، الَّذی عِندَنا : الفِتنَهُ فِی الدّینِ . فقال : یُفتَنونَ کَما یُفتَنُ الذَّهَبُ (1) ، ثُمَّ قالَ : یُخلَصونَ کَما یُخلَصُ الذَّهَبُ (2) .

راجع : ص 228 (الامّه / الفصل العاشر : مستقبل اُمّه محمّد صلی الله علیه و آله فی الدنیا / ما یقع فیها من الفتن) .

2 / 2إِمکانِیّاتُ الاُمَمِالکتاب«أَلَمْ یَرَوْاْ کَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَکِّن لَّکُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَیْهِم مِّدْرَارًا وَجَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمْ فَأَهْلَکْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا ءَاخَرِینَ» . (3)

«وَ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِءْیًا» . (4)

«وَ لَقَدْ مَکَّنَّاهُمْ فِیمَا إِن مَّکَّنَّاکُمْ فِیهِ وَ جَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَ أَبْصَارًا وَ أَفْئدَهً فَمَا أَغْنَی عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَ لَا أَبْصَارُهُمْ وَ لَا أَفْئدَتُهُم مِّن شَیْ ءٍ إِذْ کَانُواْ یَجْحَدُونَ بِایَاتِ اللَّهِ وَ حَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ» . (5)

الحدیثالإمام الباقر علیه السلام فی تَفسیرِ قَولِهِ تَعالی : «أَثَاثًا وَرِءْیًا» :الأَثاثُ : المَتاعُ ، وأمّا رِئیا : فَالجَمالُ وَالمَنظَرُ الحَسَنُ . (6)

راجع : ص 42 (الامّه / الفصل الثانی / الاعتبار بعاقبه المخدوعین من الاُمم) .

.

1- .فَتَنتُ الذهبَ والفضَّهَ : إذا أحرقته بالنار لیَبین الجیّد من الردیء (المصباح المنیر : ص 462 «فتن») .
2- .الکافی : ج 1 ص 370 ح 4 ، الغیبه للنعمانی : ص 202 ح 2، بحارالأنوار : ج 5 ص 219 ح 14 .
3- .الأنعام : 6 .
4- .مریم : 74 .
5- .الأحقاف : 26 .
6- .تفسیر القمّی : ج 2 ص 52 عن أبی الجارود ، مجمع البیان : ج 6 ص 813 عن ابن عبّاس من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 14 ص 455 ح 3 ؛ فتح الباری : ج 8 ص 427، تفسیر ابن کثیر : ج 5 ص 252 کلاهما عن ابن عبّاس من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ، تفسیر الطبری : ج 9 الجزء 16 ص 118 عن ابن زید من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام والثلاثه الأخیره نحوه .

ص: 41



2 / 2 امکانات امّت ها

الکافی به نقل از مُعمَّر بن خلّاد :از ابو الحسن علیه السلام (1) شنیدم که می فرماید : «الف، لام، میم! آیا مردم پنداشته اند که تا گفتند : «ایمان آوردیم» ، رها می شوند و مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟» . سپس به من فرمود : «آزمایش چیست؟» . گفتم : فدایت شوم ! نزد ما آزمایشِ در دین است . فرمود : «مردم ، گداخته می شوند ، چنان که طلا [در بوته] گداخته می شود» . سپس فرمود : «تصفیه می شوند ، چنان که طلا تصفیه می شود» .

ر . ک : ص 229 (امّت / فصل دهم : آینده امّت محمّد صلی الله علیه و آله در دنیا / دچار شدن به فتنه ها) .

2 / 2امکانات امّت هاقرآن«آیا ندیده اند که پیش از آنان ، چه بسیار امّت ها را هلاک کردیم؟ [ امّت هایی که ] در زمین به آنان امکاناتی دادیم که برای شما آن امکانات را فراهم نکرده ایم، و [ باران های ]آسمان را پی در پی ، بر آنان فرو فرستادیم، و رودبارها را از زیر [ شهرهای ] آنان روان ساختیم. پس ایشان را به [ سزای ]گناهانشان هلاک کردیم و پس از آنان ، نسل های دیگری پدید آوردیم» .

«و چه بسیار نسل ها را پیش از آنان ، نابود کردیم که اثاثی بهتر و ظاهری فریباتر داشتند» .

«و به راستی ، در چیزهایی به آنان امکانات داده بودیم که به شما در آنها [ چنان ]امکاناتی نداده ایم، و برای آنان ، گوش و دیده ها و دل هایی [ نیرومندتر از شما ]قرار داده بودیم ؛ و [ لی ] چون نشانه های خدا را انکار کردند ، [ نه ] گوششان و نه دیدگانشان و نه دل هایشان، به هیچ وجه به دردشان نخورد، و آنچه ریشخند می کردند ، به سرشان آمد» .

حدیثامام باقر علیه السلام در تفسیر این سخن خداوند متعال : «اثاثی بهتر و ظاهری فریباتر داشتند» :مقصود از اثاث ، کالاست و از ظاهر ، زیبایی و مَنظر نیکو .

ر . ک : ص 43 (امّت / فصل دوم : پند گرفتن از فرجام امّت های فریب خورده) .

.

1- .. مقصود از «ابو الحسن» ، امام رضا علیه السلام است .

ص: 42

2 / 3تَسویلاتُ الشَّیطانِ لِلاُمَمِ«تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَی اُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» . (1)

«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَی اُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ * فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَکِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» . (2)

راجع : ص 70 ح 54 .

2 / 4الاِعتِبارُ بِعاقِبَهِ المَخدوعینَ مِنَ الاُمَمِالکتاب«وَ قَوْمَ نُوحٍ لَّمَّا کَذَّبُواْ الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَ جَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ ءَایَهً وَ أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ عَذَابًا أَلِیمًا * وَ عَادًا وَ ثَمُودَاْ وَ أَصْحَابَ الرَّسِّ وَ قُرُونَاً بَیْنَ ذَلِکَ کَثِیرًا * وَ کُلاًّ ضَرَبْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ وَ کُلاًّ تَبَّرْنَا تَتْبِیرًا» . (3)

.

1- .النحل : 63 .
2- .الأنعام : 42 و 43 .
3- .الفرقان : 37 39 .

ص: 43



2 / 3 اغواگری های شیطان نسبت به امّت ها

2 / 4 پند گرفتن از فرجام امّت های فریب خورده

2 / 3اغواگری های شیطان نسبت به امّت ها«سوگند به خدا که به سوی امّت های پیش از تو [ رسولانی ] فرستادیم ؛ [ امّا ] شیطان ، اعمالشان را برایشان آراست و امروز [ هم ] سرپرستشان هموست و برایشان عذابی دردناک است» .

«و به یقین، ما به سوی امّت هایی که پیش از تو بودند ، [ پیامبرانی ] فرستادیم ، و آنان را به تنگیِ معیشت و بیماری دچار ساختیم، تا به زاری و خاکساری درآیند . پس چرا هنگامی که عذاب ما به آنان رسید ، تضرّع نکردند؟ ولی [ حقیقت ، این است که ] دل هایشان سخت شده است ؛ و شیطان ، آنچه را انجام می دادند ، برایشان آراسته است» .

ر . ک : ص 71 ح 54 .

2 / 4پند گرفتن از فرجام امّت های فریب خوردهقرآن«و قوم نوح را آن گاه که پیامبران [ خدا ] را تکذیب کردند ، غرقشان ساختیم، و آنان را برای [ همه ]مردم ، عبرتی گردانیدیم و برای ستمکاران ، عذابی پُردرد آماده کرده ایم . و [ نیز ]عادیان و ثمودیان و اصحابِ رَسّ و نسل هایِ بسیاری میان این [ جماعت ها ] را [ هلاک کردیم ] و برای همه آنان ، مَثَل ها زدیم و همه را زیر و زِبَر کردیم»

.


ص: 44

«أَفَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَأَیَاتٍ لِّأُوْلِی النُّهَی» . (1)

«وَ قَالَ الَّذِی ءَامَنَ یَاقَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُم مِّثْلَ یَوْمِ الْأَحْزَابِ * مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عَادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِن بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْمًا لِّلْعِبَادِ» . (2)

«وَ کَأَیِّن مِّن قَرْیَهٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَ رُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِیدًا وَ عَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُّکْرًا * فَذَاقَتْ وَبَالَ أَمْرِهَا وَ کَانَ عَاقِبَهُ أَمْرِهَا خُسْرًا * أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا فَاتَّقُواْ اللَّهَ یَاأُوْلِی الْأَلْبَابِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَیْکُمْ ذِکْرًا» . (3)

راجع : آل عمران : 137 ، الأنعام : 10 و 11 ، الأنفال : 38 ، یوسف : 109 ، النحل : 35 ، القصص : 43 ، الروم : 9 22 ، السجده : 26 ، یس : 31 ، غافر : 82 ، الزخرف : 25 ، محمّد : 10 ، التغابن : 5 ، الملک : 18 ، الحاقّه : 4 و 9 و 12 ، یونس : 102 ، ق 36 و 37 ، إبراهیم : 8 و 9 .

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :إنَّ لَکُم فِی القُرونِ السّالِفَهِ لَعِبرَهً ، أینَ العَمالِقَهُ (4) وأبناءُ العَمالِقَهِ؟ أینَ الفَراعِنَهُ وأبناءُ الفَراعِنَهِ؟ أینَ أصحابُ مَدائِنِ الرَّسِّ (5) الَّذینَ قَتَلُوا النَّبِیّینَ ، وأطفَؤوا سُنَنَ المُرسَلینَ ، وأحیَوا سُنَنَ الجَبّارینَ؟ أینَ الَّذینَ ساروا بِالجُیوشِ ، وهَزَموا بِالأُلوفِ ، وعَسکَرُوا العَساکِرَ ، ومَدَّنُوا المَدائِنَ؟! (6)

راجع : ص 70 ح 54 و ص74 ح 55 .

.

1- .طه : 128 .
2- .غافر : 30 و 31 .
3- .الطلاق : 8 10 .
4- .العَمالِقه : الجبابره الذین کانوا بالشام من بقیّه قوم عاد (النهایه : ج 3 ص 301 «عملق») .
5- .الرَّسّ : البِئر المَطویَّه بالحجاره ، والرَّسّ اسم بئرٍ کانت لبقیَّه ثمود ، کذّبوا نبیَّهُم ورسّوهُ فی البئر (مجمع البحرین : ج 2 ص 698 «رسس») .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 182 عن نوف البکالی، بحارالأنوار : ج 34 ص 126 ح 953 .

ص: 45

«آیا برای هدایتشان کافی نبود که [ ببینند ] چه نسل ها را پیش از آنان نابود کردیم که [ اینک آنها ]در سراهای ایشان ، راه می روند؟ به راستی ، برای خردمندان در این [ امر ] ، نشانه هایی [ عبرت انگیز ] است» .

«و کسی که ایمان آورده بود، گفت: «ای قوم من! من از [ روزی ] مثل روز دسته ها[ ی مخالف خدا ]بر شما می ترسم؛ [ از سرنوشتی ] نظیر سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود، و کسانی که پس از آنها آمدند ؛ و [ گر نه ] خدا بر بندگان [ خود ] ، ستم نمی خواهد» .

«و چه بسیار شهرها که از فرمان پروردگار خود و پیامبرانش سرپیچیدند و از آنها حسابی سخت کشیدیم و آنان را به عذابی [ بس ] زشت ، عذاب کردیم تا کیفر زشتِ عمل خود را چشیدند، و پایان کارشان زیان بود . خدا برای آنان ، عذابی سخت آماده کرده است. پس ای خردمندانی که ایمان آورده اید! از خدا بترسید. راستی که خدا به سوی شما تذکاری فرو فرستاده است» .

ر . ک : آل عمران : آیه 137 ، انعام : آیه 10 و 11 ، انفال : آیه 38 ، یوسف : آیه 109 ، نحل : آیه 35 ، قصص : آیه 43 ، روم : آیه 9 22 ، سجده : آیه 26 ، یس : آیه 31 ، غافر : آیه 82 ، زخرف : آیه 25 ، محمّد : آیه 10، تغابن : آیه 5 ، ملک : آیه 18 ، حاقّه : آیه 4 و 9 و 12 ، یونس : آیه 102 ، ق : آیه 36 و 37 ، ابراهیم : آیه 8 و 9 .

حدیثامام علی علیه السلام :در میان نسل های گذشته ، برای شما پندهاست : کجایند عَمالِقه (1) و عمالقه زادگان؟ کجایند فرعونان و فرعون زادگان؟ کجایند ساکنان شهرهای رَس ؛ (2) همانان که پیامبران را کشتند و راه و رسم پیامبران الهی را از میان برداشتند و راه و رسم شاهان و ستمکاران را زنده کردند؟ کجایند کسانی که لشکرها به راه انداختند و هزاران نفر را درهم شکستند و سپاهیان گِرد آوردند و شهرها بنا کردند؟!

ر . ک : ص 71 ح 54 وص 75 ح 55 .

.

1- .. عَمالِقه ، یا بنو عملیق ، قومی از عرب بائده و از فرزندان عملیق یا عملاق بن لاوَذ بن اِرَم بن سام بن نوح بودند که قامتی بلند و تنومند داشتند . گفته می شود که در سال های 1703 تا 2213 قبل از میلاد ، در مصر ، فرمان روایی می کردند .
2- .. اصحاب رس ، در دو جای قرآن (ق : آیه 12 و فرقان : آیه 41) یاد شده اند . آنان قومی بودند که پیامبرشان را تکذیب کردند و هلاک شدند .

ص: 46

2 / 5قِلَّهُ مَن نَجی مِنَ الاُمَمِالکتاب«قَالُواْ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ یَانُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ * قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِی کَذَّابُونِ * فَافْتَحْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ فَتْحًا وَ نَجِّنِی وَ مَن مَّعِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ * فَأَنجَیْنَاهُ وَ مَن مَّعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ * ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِینَ * إِنَّ فِی ذَلِکَ لَایَهً وَ مَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ» . (1)

«قَالُواْ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ یَالُوطُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِینَ * قَالَ إِنِّی لِعَمَلِکُم مِّنَ الْقَالِینَ * رَبِّ نَجِّنِی وَ أَهْلِی مِمَّا یَعْمَلُونَ * فَنَجَّیْنَاهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عَجُوزًا فِی الْغَابِرِینَ * ثُمَّ دَمَّرْنَا الْاخَرِینَ * وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِم مَّطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنذَرِینَ * إِنَّ فِی ذَ لِکَ لَایَهً وَ مَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ» . (2)

«فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ * إِنَّ هَؤُلَاءِ لَشِرْذِمَهٌ قَلِیلُونَ * وَ إِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ * وَ إِنَّا لَجَمِیعٌ حَاذِرُونَ * فَأَخْرَجْنَاهُم مِّن جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ * وَ کُنُوزٍ وَ مَقَامٍ کَرِیمٍ * کَذَلِکَ وَ أَوْرَثْنَاهَا بَنِی إِسْرَاءِیلَ * فَأَتْبَعُوهُم مُّشْرِقِینَ * فَلَمَّا تَرَ ءَا الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَی إِنَّا لَمُدْرَکُونَ * قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ * فَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنِ اضْرِب بِّعَصَاکَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ * وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْاخَرِینَ * وَ أَنجَیْنَا مُوسَی وَ مَن مَّعَهُ أَجْمَعِینَ * ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْاخَرِینَ * إِنَّ فِی ذَلِکَ لَایَهً وَ مَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ» . (3)

«فَلَوْلَا کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِکُمْ اُوْلُواْ بَقِیَّهٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلاً مِّمَّنْ أَنجَیْنَا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا اُتْرِفُواْ فِیهِ وَ کَانُواْ مُجْرِمِینَ» . (4)

الحدیثتفسیر العیّاشی :عَن أنَسِ بنِ مالِکٍ قالَ : کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ : تَفَرَّقَت اُمَّهُ موسی عَلی إحدی وسَبعینَ مِلَّهً (فِرقَهً) ؛ سَبعونَ مِنها فِی النّارِ وواحِدَهٌ فِی الجَنَّهِ ، وتَفَرَّقَت اُمَّهُ عیسی عَلَی اثنَتَینِ وَسَبعینَ فِرقَهً ؛ إحدی وسَبعونَ فِرقَهً فِی النّارِ و واحِدَهٌ فِی الجَنَّهِ، وتَعلو اُمَّتی عَلَی الفِرقَتَینِ جَمیعاً بِمِلَّهٍ ؛ واحِدَهٌ فِی الجَنَّهِ وثِنتانِ وسَبعونَ فِی النّارِ . قالوا : مَن هُم یا رَسولَ اللّهِ؟ قالَ : الجَماعاتُ الجَماعاتُ . قالَ یَعقوبُ بنُ زَیدٍ : کانَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ إذا حَدَّثَ هذَا الحَدیثَ عَن رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آله ، تَلا فیهِ قُرآنا : «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ ءَامَنُواْ وَاتَّقَواْ لَکَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ» (5) إلی قَولِهِ : «سَاءَ مَا یَعْمَلُونَ» (6) ، وتَلا أیضاً : و «وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ» (7) یَعنی اُمَّهَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله . 8

.

1- .الشعراء : 116 121 .
2- .الشعراء : 167 174 .
3- .الشعراء : 53 67 .
4- .هود : 116 .
5- .المائده : 65 .
6- .الأعراف : 181 .
7- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 331 ح 151 ، بحارالأنوار : ج 28 ص 3 ح 2 ؛ تفسیر ابن کثیر : ج 3 ص 141 ، مسند أبی یعلی : ج 4 ص 10 ح 3656 ، الدرّ المنثور : ج 3 ص 116 نقلاً عن ابن مردویه عن أنس وکلّها نحوه ، مجمع الزوائد : ج 7 ص 511 ح 12095 .

ص: 47



2 / 5 اندک بودن امّت های نجات یافته

2 / 5اندک بودن امّت های نجات یافتهقرآن«گفتند: «ای نوح! اگر دست برنداری ، قطعاً از [ جمله ] سنگسارشدگان خواهی بود» . گفت: «پروردگارا! قوم من ، مرا تکذیب کردند . میان من و آنان ، فیصله ده و من و هر کس از مؤمنان را که با من است ، نجات بخش» . پس او و هر که را در آن کشتیِ آکنده با او بود، رهانیدیم . آن گاه ، باقی ماندگان را غرق کردیم . قطعاً در این [ ماجرا ، درس ] عبرتی بود؛ و [ لی ] بیشترشان ایمان آورنده نبودند» .

«گفتند: «ای لوط! اگر دست برنداری، قطعاً از اخراج شدگان خواهی بود» . گفت: «به راستی ، من ، دشمن کردار شمایم . پروردگارا! مرا و کسانِ مرا از آنچه انجام می دهند ، رهایی بخش» . پس او و کسانش ، همگی را رهانیدیم ، جز پیرزنی که از باقی ماندگان [ در خاکستر آتش ]بود . سپس ، دیگران را سخت هلاک کردیم . و بر [ سرِ ] آنان ، بارانی [ از آتش گوگرد ]فروریختیم ؛ و چه بد بود باران بیم داده شدگان . قطعاً در این [ عقوبت ] ، عبرتی است ؛ و [ لی ]بیشترشان ایمان آورنده نبودند» .

«پس فرعون ، مأموران جمع آوری [ خود را ] به شهرها فرستاد [ و گفت: ] «اینها عدّه ای ناچیزند . و راستی ، آنها ما را بر سرِ خشم آورده اند ؛ و [ لی ] ما همگی به حال آماده باش درآمده ایم» . سرانجام، ما آنان را از باغستان ها و چشمه سارها ، و گنجینه ها و جایگاه های پُرناز و نعمت ، بیرون کردیم . [ اراده ما ] چنین بود، و آن [ نعمت ها ] را به فرزندان اسرائیل ، میراث دادیم . پس هنگام برآمدن آفتاب، آنها را تعقیب کردند . چون دو گروه، همدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: «ما قطعاً گرفتار خواهیم شد» . گفت: «چنین نیست ؛ زیرا پروردگارم با من است و به زودی ، مرا راه نمایی خواهد کرد» . پس به موسی وحی کردیم: «با عصای خود ، بر این دریا بزن» . تا از هم شکافت و هر پاره ای ، همچون کوهی سِتُرگ بود ؛ و دیگران را بدان جا نزدیک گردانیدیم . و موسی و همه کسانی را که همراه او بودند ، نجات دادیم . آن گاه ، دیگران را غرق کردیم . مسلّماً در این [ واقعه ] ، عبرتی بود ؛ و [ لی ] بیشترشان ایمان آورنده نبودند» .

«پس چرا از نسل های پیش از شما ، خردمندانی نبودند که [ مردم را ] از فساد در زمین ، باز دارند؟ جز اندکی از کسانی که از میان آنان نجاتشان دادیم. و کسانی که ستم کردند ، به دنبال ناز و نعمتی که در آن بودند ، رفتند، و آنان ، بزهکار بودند» .

حدیثتفسیر العیّاشی :از اَنَس بن مالک ، روایت شده که گفت : پیامبر خدا می فرمود : «امّت موسی علیه السلام به هفتاد و یک ملّت (فرقه) پراکنده شدند که هفتاد ملّت آن در آتش اند و یکی در بهشت است . امّت عیسی علیه السلام هفتاد و دو فرقه شدند که هفتاد و یک فرقه در آتش اند و یکی در بهشت است و امّت من ، یک فرقه از آنها بیشتر دارد که یکی در بهشت است و هفتاد و دو فرقه دیگر در آتش اند» . گفتند : آنان کیستند ، ای پیامبر خدا؟ فرمود : «گروه ها ، گروه ها!» . یعقوب بن زید می گوید : علی بن ابی طالب علیه السلام هر گاه این حدیث را از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بازگو می کرد ، در آن ، این آیه قرآن را می خواند : «و اگر اهل کتاب ایمان آورده و پرهیزگاری کرده بودند، قطعاً گناهانشان را می زدودیم و آنان را به بوستان های پر نعمت ، وارد می ساختیم و اگر آنان به تورات و انجیل و آنچه از جانب پروردگارشان به سویشان نازل شده است ، عمل می کردند ، قطعا از بالای سرشان و از زیر پاهایشان نعمت می یافتند . از میان آنها، گروهی میانه رو هستند و بسیاری از ایشان بد رفتار می کنند» . همچنین این آیه را تلاوت می کرد : «و از میان کسانی که آفریده ایم، گروهی هستند که به حق ، هدایت می کنند و به حق ، داوری می نمایند» . [می فرمود : ]«مقصود ، امّت محمّد صلی الله علیه و آله است» .

.


ص: 48

الإمام علیّ علیه السلام :قَطَعَ اللّهُ عُذرَ عِبادِهِ بِتَبیینِ آیاتِهِ وإرسالِ رُسُلِهِ ، لِئَلّا یَکونَ لِلنّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّهٌ بَعدَ الرُّسُلِ ، ولَم یُخلِ أرضَهُ مِن عالِمٍ بِما یَحتاجُ إلَیهِ الخَلیقَهُ ، ومُتَعَلِّمٍ عَلی سَبیلِ النَّجاهِ ، اُولئِکَ هُمُ الأَقَلّونَ عَدَداً ، وقَد بَیَّنَ اللّهُ ذلِکَ فی اُمَمِ الأَنبِیاءِ وجَعَلَهُم مَثَلاً لِمَن تَأَخَّرَ ، مِثلَ قَولِهِ فی قَومِ نوحٍ : «وَ مَا ءَامَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ» (1) ، وقَولِهِ فیمَن آمَنَ مِن اُمَّهِ موسی : «وَمِن قَوْمِ مُوسَی أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ» (2) . (3)

عنه علیه السلام :وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ ، لَتَفَرَّقَنَّ هذِهِ الاُمَّهُ عَلی ثَلاثٍ وسَبعینَ فِرقَهً ؛ کُلُّها فِی النّارِ إلّا فِرقَهً «وَمِمَّنْ خَلَقْنَا اُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ » ، فَهذِهِ الَّتی تَنجو مِن هذِهِ الاُمَّهِ . (4)

.

1- .هود : 40 .
2- .الأعراف : 159.
3- .الاحتجاج : ج 1 ص 581 ح 137 ، بحارالأنوار : ج 68 ص 265 ح 23 .
4- .تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 43 ح 122 عن ابن الصهبان البکری ، مجمع البیان : ج 4 ص 773 ، بحار الأنوار : ج 28 ص 6 ح 8 ؛ الدرّ المنثور : ج 3 ص 617 نقلاً عن أبی الشیخ عن الإمام علیّ علیه السلام وراجع : الأمالیللمفید : ص 213 ح 3 .

ص: 49

امام علی علیه السلام :خداوند با آشکار ساختن نشانه هایش و فرستادن پیامبرانش ، بهانه را از بندگانش گرفت تا بعد از پیامبران ، دیگر مردم را بر خداوند ، حجّتی نباشد . او زمینش را از وجود کسی که به آنچه خلقْ بِدان نیازمندند عالم است یا کسی که در راه نجات [و هدایت] علم می آموزد ، خالی نگذاشته است . البته اینان ، اندک شُمارند . خداوند ، این [ اندک شمار بودن] را در میان امّت های پیامبران ، بیان فرموده و ایشان را نمونه ای برای آیندگان قرار داده است . مثلاً در باره قوم نوح می فرماید : «و با او جز [ عدّه ]اندکی ایمان نیاورده بودند» . نیز در باره ایمان آورندگان امّت موسی علیه السلام می فرماید : «و از میان قوم موسی ، جماعتی هستند که به حق ، راه نمایی می کنند و به حق ، داوری می نمایند» .

امام علی علیه السلام :سوگند به آن که جانم در دست اوست ، این امّت ، به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد که همه آنها در آتش اند ، بجز یک فرقه «و از میان کسانی که آفریده ایم، گروهی هستند که به حق ، هدایت می کنند و به حق ، داوری می نمایند» . اینها نجات یافتگان این امّت اند .

.


ص: 50

2 / 6عَلامَهُ سَخَطِ اللّهِ عَلَی الاُمَمِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إذا غَضِبَ اللّهُ عَلی اُمَّهٍ ولَم یُنزِل بِهَا العَذابَ ، غَلَت أسعارُها ، وقَصُرَت أعمارُها ، ولَم تَربَح تُجَّارُها ، ولَم تَزکُ (1) ثِمارُها ، ولَم تَغزُر أنهارُها ، وحُبِسَ عَنها أمطارُها ، وسُلِّطَ عَلَیها شِرارُها. (2)

عنه صلی الله علیه و آله :ما سَخِطَ اللّهُ عز و جل عَلی اُمَّهٍ إلّا أغلی سِعرَها ، وأَکسَدَ أسواقَها ، وأَکثَرَ فَسادَها ، وَاشتَدَّ جَورُ سُلطانِها ، فَعِندَ ذلِکَ لا یُزَکّی أغنِیاؤُها ، ولا یَعِفُّ سُلطانُها ، ولا یُصَلّی فُقَراؤُها . (3)

.

1- .الزّکاه : النماءُ والبرکه (النهایه : ج 2 ص 307 «زکا») .
2- .الکافی : ج 5 ص 317 ح 53 ، الخصال : ص 360 ح 48 کلاهما عن الأصبغ بن نباته عن الإمام علیّ علیه السلام ، تهذیب الأحکام : ج 3 ص 148 ح319 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 524 ح 1489 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 350 ح 46 ؛ کنز العمّال : ج 7 ص 839 ح 21611 نقلاً عن الدیلمی عن الإمام علیّ علیه السلام .
3- .کنز العمّال : ج 4 ص 103 ح 9749 نقلاً عن ابن النجّار عن ابن عبّاس .

ص: 51
.